کد مطلب:254093 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:300

علی بن جعفر همینیاوی (همانی)
[همینیا، یكی از روستاهای اطراف بغداد بوده است.]

وی مردی ثقه و دانشمند بود و وكالت امام هادی و امام عسكری (ع) را بر عهده داشت و كردارش مورد پسند آن دو بزرگوار بود. «ابو جعفر عمری» می گوید: ابوطاهر بن بلال [1] در سفر حج دید علی بن جعفر پول های زیادی انفاق می كند. پس از بازگشت در نامه ای موضوع را به امام عسكری (ع) گزارش كرد.

امام (ع) در پاسخ نوشت: «ما خودمان دستور پرداخت دویست هزار دینار را به او دادیم؛ ولی او تنها نیمی از آن را پذیرفت. مردم حق ندارند در كارها و اموری كه ما اجازه ی اظهار نظر و دخالت در آنها را به آنان نداده ایم، دخالت كنند».

راوی می گوید: «علی بن جعفر بر امام هادی (ع) وارد شد و آن حضرت دستور داد تا سی هزار دینار طلا به او بدهند». [2] .

نكاتی كه از این روایت استفاده می شود، این است كه علی بن جعفر به نمایندگی از سوی امام هادی و امام عسكری (ع) پول هایی به افراد می داد تا به مصارف مورد نظر آن دو بزرگوار برسانند.

پول های پرداختی، فقط برای تأمین نیازهای فردی افراد نبود، بلكه به منظورهای دیگری كه به اهداف امامت مربوط می شد، پرداخت می گردید. اینكه امام، كارهای علی بن جعفر را به خود نسبت می دهد، مؤید همین مطلب است.

ایام حج كه مسلمانان برای انجام فریضه ی حج به مكه می آیند، بهترین فرصت برای این گونه كارهاست؛ زیرا از یك سو، دسترسی به یاران امام و تبیین رسالتی كه برعهده ی آنان است و نیز انجام دادن مأموریتشان، در چنین ایامی آسان تر است و از سوی دیگر، دستگاه خلافت نسبت به آنان حساسیتی نشان نخواهد داد.

علی بن جعفر نزد پیشوای دهم (ع) از منزلت والایی برخوردار بود. بین او و فارس بن حاتم بر سر مسئله ای مشاجره درگرفت. ابراهیم بن محمد موضوع را به امام (ع) گزارش كرد و از آن حضرت خواست معین سازد كه وی از كدام یك از آن دو پیروی كند. امام (ع) در پاسخ نوشت: سزاوار نیست در مثل چنین موضوعی سؤال یا شك شود. خداوند به علی بن جعفر مرتبتی والا بخشیده و ما را بازداشته از اینكه او با فردی مثل فارس بن حاتم مقایسه شود، بنابراین در هنگام نیاز، به علی بن جعفر رجوع كن و از فارس بن حاتم بیم كنید و او را در هیچ یك از امور خود داخل مكنید.... [3] .

آخرالامر درباره ی آن بزرگوار نزد متوكل سعایت كردند. آن نانجیب بعد از صدور دستور حبس او، اراده كشتن او را داشت. این خبر به علی بن جعفر رسید و از زندان برای حضرت هادی (ع) نوشت: سرورم! خدا را، خدا را به داد من برس! سوگند به خدا، نگرانم به شك بیفتم. حضرت وعده فرمود كه برای تو در شب جمعه دعا خواهم كرد، پس آن حضرت دعا فرمود. صبح آن روز متوكل تب كرد و تب او شدت یافت تا روز دوشنبه كه بانگ و شیون برای او بلند شد كه می میرد. پس دستور داد تا هر زندانی كه نام می برند آزاد كنند، تا خود او به یاد علی بن جعفر افتاد. به عبیدالله گفت: چرا درباره ی او چیزی نگفتی؟ عبیدالله گفت: دیگر هرگز از او یاد نخواهم كرد.

متوكل گفت: هم اكنون او را آزاد كن و او را بخواه تا مرا حلال كند. پس آزادش كرد و به دستور امام هادی (ع) به مكه رفت و در آنجا ساكن شد و متوكل نیز از بیماری بهبود یافت. [4] .


[1] ابوطاهر، از عناصر نامطلوب دوران امام عسكري (ع) و امام زمان (ع) بود و به دروغ، ادعاي وكالت از سوي امام عسكري (ع) را داشت. اموالي از امام (ع) نزد وي بود كه از تحويل آنها به «محمد بن عثمان» نايب خاص امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) خودداري كرد. از اين رو، شيعيان از وي بيزاري جستند و او را مورد لعن قرار دادند. (ر. ك: الغيبة، شيخ طوسي، ص245).

[2] ر. ك: معجم رجال الحديث، ج11، ص293؛ الغيبة، شيخ طوسي، ص212.

[3] رجال كشي، جزء 6، ص523، شماره 1005؛ اختيار معرفة الرجال، ج2، ص807، ح1005.

[4] تنقيح المقال، ج2، ص271؛ اختيار معرفة الرجال، ج2، ص865، ح1129.